۱۳۸۸ تیر ۱۴, یکشنبه

مردم سالاری دینی ؟حکومت مردم بر مردم ؟چه عناوین دهان پرکنی !

مردم سالاری دینی؟ چه عنوان دهان پرکنی ! آیا از نظر اسلام مردم سالاری درست است ؟ در اسلام هیچ گروهی از مردم بر گروهی دیگر حق سالاریت ندارد مردم دوست هم وخدمتگذار همدیگر هستند. به عنوان مثال دولتی که اکنون بر سر کار است عده ای از مردم به آن رای داده اند نمیتوانیم بگوئیم هیچ کس رای نداده اما در مورد تقلب هیچ شکی نیست که تقلب شده. اکنون این دولت از حمایت گروهی از مردم و نظامیها که آنها هم مردم هستند برخوردار است در واقع این گروه بر گروه مخالف سالاری میکند همان به قول همین دولت مردم سالاری دینی پس میبینید که این عنوان نه تنها از نظر دینی که از نظر عموم مردم هم درست نیست واما حکومت مردم بر مردم باز هم عنوان دهان پر کن دیگری ! هیچ مردمی حق حکومت بر مردم دیگر ندارد مردم خادم یکدیگرند مانند یک پزشک برای بیمارش ویا بالعکس شاید همان بیمار نانوای محل باشد که پزشک به او نیاز دارد انسانهای یک جامعه مانند حلقه های زنجیر به هم متصلند وبه همدیگر نیاز دارند وخادم یکدیگرند حتی وقتی مردم پای صندوق رای میروند تا رئیس جمهور انتخاب کنند خادم خود را انتخاب میکنند نه کسی که بر آنها حکومت کند این خادم وظیفه دارد در چهارچوب قانون اساسی آن جامعه که توسط خود مردم تبیین شده حرکت کند وازامکاناتی که در اختیار دارد در جهت خدمت به مردم استفاده نماید امید است آقای موسوی که خود را نماینده توده عظیمی ازملت ایران میداند از این عناوین در بیانیه های خود استفاده ننماید که این عنوانها معنائی جز فریب مردم ندارد که هیچ اگر هر انسان عاقلی کمی در معنای لغوی آن تعقل واندیشه نماید خود به ماهیتشان پی خواهد برد.

صحبت از پژمردن یک برگ نیست



از همان روزی که دست قابيل گشت آلوده به خون حضرت هابيل
از همان روزی که فرزندان آدم زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشيد
آدميت مرده بود گرچه آدم زنده بود
ازهمان روزی که يوسف را برادرها به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق و خون ديوار چين را ساختند
آدميت مرده بود
بعد دنيا هی پر از آدم شد و اين آسياب گشت و گشت
قرن ها از مرگ آدم هم گذشت
ای دريغا آدميت برنگشت
قرن ما روزگار مرگ انسانيت است
سينه دنيا ز خوبی ها تهی است
صحبت از آزادگی، پاکی، مروت، ابلهی است
صحبت از موسی و عيسی و محمد نا بجاست
قرن "موسی چومبه" هاست
روزگار مرگ انسانيت است
من که از پژمردن یک شاخه گل از نگاه ساکت یک کودک بیمار
از فغان یک قناری در قفس از غم یک مرد در زنجیر حتی قاتلی بر دار
اشک در چشمان و بغضم در گلوست
وندرین ایام زهرم در پیاله اشک و خونم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم؟
صحبت از پژمردن یک برگ نیست وای جنگل را بیابان می کنند
دست خون آلود را پیش چشم خلق پنهان می کنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد رواآنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
در کویری سوت و کوردر میان مردمی با این مصیبتها صبور
صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق گفتگو از مرگ انسانیت است
فریدون مشیری

نگهداران صلح!

شرم تان باد ای خداوندان قدرت، بس کنید! بس کنید از این همه ظلم و قساوت بس کنید!
ای نگهبانان آزادی!
نگهداران صلح!
ای جهان را لطف تان تا قعر دوزخ رهنمون،
سرب داغ است این که می بارید بر دلهای مردم،سرب داغ!
موج خون است این، که می رانید بر آن کشتی خودکامگی را موج خون!
گرنه کورید و نه کر،گر مسلسل های تان یک لحظه ساکت می شوند،
بشنوید و بنگرید:بشنوید این وای مادرهای جان آزرده است،
کاندرین شب های وحشت،
سوگواری می کنند!
بشنوید این بانگ فرزندان مادر مرده است;
کز ستم های شما هر گوشه زاری می کنند.
بنگرید این کشتزاران را که مزدوران تان روز وشب با خون مردم ،آبیاری می کنند.
بنگرید این خلق عالم را که دندان بر جگر،
بیدادتان را ،بردباری می کنند!
دست ها از دست تان ای سنگ چشمان! بر خداست!
گرچه می دانم آنچه بیداری ندارد
،خواب مرگ بی گناهان است و وجدان شماست!
با تمام اشکهایم ،باز،- نومیدانه- خواهش می کنم:
بس کنید!بس کنید!
فکر مادرهای دلواپس کنید
رحم بر این غنچه های نازک نورس کنید!
بس کنید
فریدون مشیری

ا.ن دروغگوی بزرگ وبی شرم

باید به ا.ن جایزه بزرگترین وبی شرم ترین دروغگوی قرن را بدهند ونامش را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کنند .وقتی پای مناظره های تلویزیون مینشستم ومیدیدم که با این خونسردی اعلام میکند که تورم یک رقمی شده بیکاری در سطح بسیار پائینی قرار دارد و..... هر چند میدانستم که این آقا دروغ میگوید ولی آنقدر در این زمینه تبحر داشت که گاهی باورم میشد! حتی زمانیکه دروغ میگوید ذره ای چهره اش تغییر نمیکند باور کنید اگر بگوید ماست سیاه است با چنان تبحری میگوید که هر شنونده ای حتی اگر شده برای لحظاتی کوتاه هم باورش میشود .برای همین است که میگویم سزاوارتر از او برای دریافت این جایزه پیدا نمیکنید. در مورد بیکاری وفعال بودن کارخانجات طبق تحقیقی که همین چند روز قبل انجام دادم در شهرک صنعتی یزد تا قبل از انتصاب ا. ن به ریاست جمهوری 25 کارخانه در طول دوره قبل ریاستش تعطیل شده بودند وتعداد زیادی هم در شرف تعطیلی بودند اما خودشان را با دست و پا زدن به امید اینکه ا. ن برکنار میشود وشخص دیگری خواهد آمد ودر کارشان فرجی حاصل خواهد شد حفظ کرده بودند که بعد از انتصاب مجدد ایشان تعداد کارخانه تعطیل شده تا 4 روز قبل که من اطلاع دقیق دارم به 55 کارخانه رسیده وخبرهای نگران کننده ای از وضعیت چندین کارخانه دیگر در دست است که هر آن امکان دارد ورشکسته شوند نکته قابل توجه اینست که یزدیها مردمانی بسیار سختکوشند اکثر آنهایی که کارخانه دار هستند خودشان مانند دیگر کارگران مشغول کار میشوند به همین دلیل در یزد ورشکسته شدن یک کارخانه بسیار کم اتفاق میافتد حالا شما مقلیسه کنید که وقتی بر سر کارخانه داران یزد چنین بلایی آمده در دیگر مناطق کشور چه خبر باشد ؟ از قدیم گفتند مشت نمونه خروار است ... با همه این اتفاقات اگر همین الان از ا. ن بپرسند وضعیت اقتصادی و تورم و بیکاری در کشور چطور است ؟ با بی شرمی تمام خواهد گفت ما شکوفاترین صنعت را داریم به شکلی که هم اکنون اروپائی ها ،آمریکائیها و موجودات فضائی جاسوسانی رو به ایران فرستاده اند و در حال الگو برداری از سیستم کشورداری ماهستند .